شوراهای کارگری و دموکراسی»
همانطور که میدانیم سوسیالیسم بدونِ دموکراسی معنا ندارد و دموکراسی بدونِ سوسیالیسم نمایشی احمقانه است که سیستم سرمایهداری تلاش کرده است در جهت انحرافِ افکار عمومی از مطالبهی دموکراسیِ واقعی و حقوق بشرِ حقیقی و آزادیِ راستین،رأیگیری و انتخابات را به اسم دموکراسی جایگزینِ دموکراسی کند.
دموکراسی همچون خون در پیکرهی سوسیالیسم است و کسانیکه به دموکراسی در سوسیالیسم اعتقاد ندارند بدون شک بدنبال دستیابی به یک سیستم اقتدارگرا و توتالیتر هستند که تمام قدرت در اختیار عدهی معدودی باشد تا مرکزیت گرایی حزبی را جایگزین دموکراسیِ واقعی کنند که عدم پایبندی به دموکراسی مستقیم را در فروپاشی شوروی و به راست چرخیدن کمونیسم چین و پدید آوردن خشنترین نوعِ سیستم سرمایهداری شاهد بودهایم.
دموکراسی برای سوسیالیسم همانند آب برای حیات است،از اینرو باید شوراهای کارگری را به گونهای بنیانگذاری کنیم که پیش از هر چیز دموکراسی در تمام پیکرهی آن در جریان باشد.
یک کارخانهی نساجی(ریسندگی و بافندگی)را در نظر بگیریم،باید به این پرسش پاسخ داده شود که این کارخانه چگونه میتواند به حداکثر راندمان برسد و چگونه به کارگرانش حداکثر رفاه را بدهد و چگونه نیازهای کشور را تأمین و از واردات پارچه بی نیاز کند؟
ابتدا باید به پرسش چگونگیِ دستیابی به میزان حداکثری راندمان پاسخ داده شود،زیرا پاسخ به این سؤال میتواند چراغ راهی باشد برای تأمین نیازهای کارگران و نیز تأمین نیازهای کشور.(اینکه ما در اینجا و در کل مانیفست از واژهی کشور استفاده کردهایم دلیل بر بی اعتقادی ما به جهانوطنی و محو کشورها و برداشتن مرزهای ساختگی نیست،اما تا کلِ جهان بصورت یکپارچه کمونیستی درنیاید مجبوریم مرزهای کشور را از گزندها حفظ و از دستاوردهای سوسیالیستیِ خود با تمام توان دفاع کنیم،خیالبافی و آرمانگرایی دو مقولهی کاملاً جدا از هم هستند و نباید از تمیز دادن ایندو از یکدیگر اشتباه کنیم و به انحرافات تروتسکیستی دچار شویم).
به مبحث راندمان باز میگردیم و اینکه راندمان و بهرهوری تولید به چه عواملی بستگی دارد؟
سه عاملِ،مدیریت،تعامل،تکنولوژی مواردی هستند که اگر بدقت اجرایی شوند میتوانیم به تمام آنچه که مد نظر داریم دست پیدا کنیم.
تعامل»
تعامل یعنی همکاری و همکاری ابعاد گستردهای دارد.
تعامل بین کارگران
تعامل بین کارخانه و بازار
تعامل بین کارخانه و نخبگانِ حوزهی تکنولوژی و فناوری
تعامل بین کارخانه و تولیدکنندگان مواد اولیه
تعامل با دیگر کارنجات تولید کننده محصولات مشابه
تعامل بین کارخانه و شهرداری
تعامل بین کارگران»
برخی از کارگران برای بقاء در سیستم سرمایه داری به اشتباه آموختهاند که برای حفظ جایگاه خود،دروغ بگویند،به یکدیگر خیانت کنند و هرچه در توان دارند در راه خوش خدمتی به سرمایه داران بکار گیرند.اکنون وقت آن فرا رسیده است تا با اتکا به نیروی خود،خودمدیریتی را بیاموزند و برای ساختن جامعهای بدونِ ارباب دست بدست یکدیگر بدهند،جامعهای که خود،مدیریتِ آنرا بر عهده میگیرند و ماحصل کار و دستاوردهایشان به یغما برده نمیشود.
برای این منظور باید هر کارخانه دارای یک شورای مدیریتی،متشکل از دانشآموختگان اقتصاد،مهندسین تکنولوژی و فناوری، متخصصانِ شناختِ بازار و کیفیت و کمیتِ عرضه و تقاضا و نمایندگان کارگران بخشهای مختلف کارخانه باشد.تنها در اینصورت است که کل کارگرانِ یک مجموعه میتوانند در تمام تصمیم گیریها سهیم باشند و به کسی اجازه داده نشود تا آنچه که کارگران با رنج و زحمتِ خود بدست میآورند را چپاول کند و به تاراج ببرد.و از دیدگاه ما این یعنی دموکراسی.
دانشگاه و مدارس مارکسیسم»
تحول کامل در نحوهی آموزش دانشگاهی و تاسیس مدارس مارکسیسم از جمله چالشهای بسیار سخت و مهمی هستند که پیشِرو خواهیم داشت،اگر از پس چنین چالش دشواری بربیاییم میتوانیم امیدوار باشیم پس از گذشت یک الی دو دهه پس از تحول
سیستم آموزشی،جوانانی بانشاط،باسواد،امیدوار و آمادهی خدمت به جامعه داشته باشیم.
در این مرحله دانشجو صبح به دانشگاه میرود تا در رشتهی تخصصیاش مهارتهای ورود به عرصههای تولیدی،ی،فرهنگی،علمی،خدماتی،ورزشی،پزشکی یا بازرگانی را بیاموزد و بعدازظهر به مدارس مارکسیسم میرود تا نحوهی بکارگیری آنچه را که در دانشگاه آموخته است در غالب سوسیالیسم علمی فرا بگیرد و چگونگی پاسداری از سوسیالیسم را بیاموزد و در خصوص چگونگیِ پیشرفت سوسیالیسم علمی کسب دانش کند،در این مدارس است که میتوان فیلسوف تربیت کرد.اینجاست که میتوانیم پس از قرنها در عرصههای مختلف متفکر تربیت کنیم و خلاء فیلسوف و روشنفکر را در فلسفه پُر کنیم و در هر زمینهای حرفی برای گفتن و ایدهای برای ارائه داشته باشیم.
در ادامهی مبحث انقلاب اجتماعی میتوانیم به زوایای گوناگونی اشاره کنیم،بعنوان مثال شرایط ازدواج چگونه خواهد بود؟یا اینکه در جامعهی نوین آیا کسی از کسی ارث خواهد برد یا نه؟نحوهی ساخت و واگذاری مسکن به مردم چگونه است؟تکلیف هزینه های آب و برق و گاز در جامعهی جدید چیست؟آیا همه میتوانند خودرو داشته باشند یا نه؟آیا مجازات اعدام و حبس ابد لغو خواهد شد؟آیا در نظام پیشرفتهای که قرار است بوجود بیاوریم جوانان باید باز هم دوسال از بهترین دوران زندگیشان را به خدمت سربازی بگذرانند؟به تخلفات مجرمان چگونه و تحت چه قوانینی رسیدگی خواهد شد؟و هزاران پرسش از ایندست در ذهن مطرح میشود که باید برای تمام آنها پاسخی داشته باشیم.قدر مسلم به بعضی از این پرسشها بطور حتم میتوان پاسخ داد و بعضی دیگر را تنها گذشت زمان و پیشرفت جامعه و اقتضای شرایط میتواند پاسخ بدهد.بعنوان مثال یقیناً میتوانیم بگوییم در جامعهی سوسیالیستی کافیست یک زوج تصمیم بگیرند که زندگی مشترکی را آغاز کنند در اینصورت کسی نمیتواند مانع آنها بشود چه ازدواجشان را در شهرداری ثبت کنند یا ثبت نکنند و دولت باید از تصمیم آنها در برابر جامعهی سنتی حمایت کند اما آیا بطور حتم میتوانیم قول بدهیم که آپارتمان و خودرو و مومات اولیهی زندگی بسرعت به آنها داده خواهد شد یا خیر؟وقتی میتوانیم قول صددرصد بدهیم که زیرساختها را آماده کرده باشیم و این امر محقق نخواهد شد مگر اینکه در انقلاب اقتصادی به موفقیت رسیده باشیم.اما در مورد مسئلهی اعدام باید گفت که دوران اعدام و قتل وشلاق و شکنجه و قطع دست و پا واقعاً بسر آمده است و این احکام بازمانده از دوران توحش و بربریت است که امروزه با پیروی از الگوی صدر اسلام و قرون وسطیٰ اجرا میشود!رژیم حاکم سعی میکند بر روی شکستهایی که در زمینههای فرهنگی،ی،اجتماعی و اقتصادی با ناتوانی در ادارهی امور جامعه بوجود آورده است با اعدام و زندان و شکنجه و از پیشِ رو برداشتن فعالین ی،مدنی و محیط زیست سرپوش بگذارد و با اینکه هر روزه دهها نفر را اعدام،و صدها نفر را زندانی میکند هرگز نمیتواند از وقوع جرائم جدید توسط افراد دیگر جلوگیری کند و این دورِ باطل قرنهاست که ادامه دارد زیرا اعدام پاک کردن صورت مسئله است نه حل مسئله!
ما معتقدیم هیچکس مجرم متولد نمیشود بلکه شرایط اقتصادی و فرهنگی جامعه است که جرم تولید میکند.در انقلاب اقتصادی راهکارهایی جهت کاهش جرم در نظر گرفته ایم که به آن خواهیم پرداخت.اما اگر شرایط اقتصادی و فرهنگی را سروسامان بدهیم و بازهم جرم اتفاق بیافتد چه باید کرد؟آیا اردوگاه کار اجباری و خدمات شهری تنبیه مناسبی خواهد بود؟آنچه که مسلم است قوانین باید قدرت بازدارندگی داشته باشند اما زمانیکه اعدام نمیتواند بازدارنده باشد و مجرمین ریسک اعدام را هم بجان میخرند،شک نکنید که ارتکاب جرم هیچ ربطی به حد و حدود مجازات ندارد و باید پاسخ مسئله را در جای دیگری جستجو کرد،اما در کجا؟ابتدا باید بدانیم جرم چرا اتفاق میافتد،در اینجا باید جرائم را تفکیک و سپس برسی کنیم.به همین منظور با یک رفیق روانشناس و جرم شناس و یک رفیق حقوق دان مفصلاً صحبت کردیم و نتایج خوبی بدست آمد.جرمها را ابتدا دسته بندی و سپس دلایل ارتکاب آنها را برسی کردیم.
الف:جرائم جنایی
ب:جرائم اداری
پ:بزهکاری
درباره این سایت